سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که به حکمت شناخته شود، چشمها او رابه دیده وقار و شکوه بنگرند . [امام علی علیه السلام]
درد دلهای یک غریب غریبه
متنفرم از شیراز
  • نویسنده : غریب غریبه:: 86/9/21:: 6:13 عصر
  • تا چند سال پیش خدایی بلد نبودم نفرت رو ترجمه کنم.

    از تعریف این کلمه عاجز بودم. اما حالا...

    نفرت انگیز ترین کلمه، نفرت انگیز ترین مکان، نفریت انگیز ترین شهر برام شیرازه.

    تنها تعریفی که در مورد شیراز تو ذهنم میاد توقع و گلایه هست.

    همین و همین و همین

    غیر از این هم چیزی ندیدم تو این سه سال الا اینکه تو یک ماهی که تو اوج مریضی جسمی و روحیم بود، بعضی خیانت کردن، بعضی خنجر از پشت زدن، بعضی فراموش کردن، بعضی هم می دونستن مریضم و به روی خودشون هم نیاوردن.

    از دوست و آشنا گرفته تا فامیل.

    فقط خدا باهام بود. فقط!

    دور و برم رو یه مشت مردمی که فقط بلدن توقع کنن بدون اینکه هیچ وقت اون توقعاتی که در مورد دیگران می کنن رو خودشون عملی کنن.

    یه افرادی که فقط و فقط از صله رحم و رفت و آمد گلایه رو نصیب آدم می کنن و هیچ تماس و ارتباطی رو از گلایه بی نصیب نمی زارن.

    دیونه کننده هست.

    اگه موندم فقط و فقط به خاطر دلبستگی شوهرم به کانونه. اگه به هر چیز دنیوی و مادی دیگه ای تعلق داشت و موندنش به خاطر اون بود تا حالا هزار باره جا گذاشته بودم رفته بودم...

    هر چه بادا باد.

    هر وقت از شیراز بیرون می رم دارم بال در میارم و تو برگشت غم عالم میاد رو دلم.

    فقط دیدار شوهرمه که پام رو به جاده باز می کنه.

    متنفرم از شیراز

    نمی دونم چیکار کنم که اسم شیراز تو شناسنامه بچم نره.

    از شیراز متنفررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررم


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    چه انتظار عجیبی!!!
  • نویسنده : غریب غریبه:: 86/8/20:: 10:42 صبح
  • آره چه انتظاری!

    هر چند هنوز خودم هم نتونستم باور کنم ولی کم کم باید باورم بشه که یه نفر سومی هم به جمع دو نفرمون اضافه می شه.

    انتظار عجیب و همراه با شیرینی ها و اضطراب های خاصیه.

    یه نفر  سومی که باید تربیتش کنیم، باید راه را پیش پاش بزاریم، باید آمادش کنیم و شاید یه باقیات الصالحاتی از خودمون به جا بزاریم.

    اما این برنامه هاییه که باید داشته باشیم. اما...

    اگه نتونیم؟!

    اگه جامعه جذاب تر و قوی تر از ما باشه؟!

    اگه از دستمون بره؟!

    اگه ...

     


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    بخند...!
  • نویسنده : غریب غریبه:: 86/6/17:: 11:22 عصر
  • شکرا لله که زنده بودیم و دیدیم کسایی که ادعا داشتن اگه بمیری ال می شیم و بل می شیم، حالا که زنده ایم خط قرمز گنده کشیدن دورمون و تو یک هفته کامل فراموش شدیم و برنامه ها واسمون دارن. هیچیشونم نشد.

    بمیرم چی می شه؟

    سجده های شکره که شب تا به صبح در خونه خدا رو می سابه.

    چقد حال می ده این شعره...

    آدمک آخر دنیاست بخند

    آدمک مرگ همینجاست بخند

    دست خطی که تو را عاشق کرد

    شوخی کاغذی ماست بخند

    آدمک خر نشوی گریه کنی

    دنیا تا بوده همین بوده از ته دل بخند تا دنیا بهت بخنده

    بخند


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    یادمان باشد...
  • نویسنده : غریب غریبه:: 86/6/17:: 12:39 صبح

  •  یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم

    وقت پرپر شدنش، سوزو نوایی نکنیم

    پر پروانه شکستن ، هنر انسان نیست

    گر شکستیم ز غفلت ، من و مایی نکنیم

    یادمان باشد سر سجاده عشق

    جز برای دل محبوب، دعایی نکنیم

    یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند

    طلب عشق ز هر بی سرو پایی نکنیم

     


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    دل!
  • نویسنده : غریب غریبه:: 86/6/14:: 12:36 صبح
  • گفتمش : دل می خری؟

    پرسید : چند؟

    گفتمش :

    دل...؟!

    مال تو...

    تنها بخند.

    خنده کرد و دل ز دستانم ربود

    تا به خود باز آمدم او رفته بود

    دل ز دستش روی خاک افتاده بود...


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    نمی دونم!
  • نویسنده : غریب غریبه:: 86/6/14:: 12:32 صبح
  •  

     

    نمی دونم چرا اینقدر رو قلبم داره فشار میاد!!!!!!!!!

     

     


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    می خوام برم تو پیله
  • نویسنده : غریب غریبه:: 86/6/13:: 8:0 صبح
  • یه مطلبی سحر از ایت الله حائری خوندم خیلی به دلم نشست.

    پیله کرم ابریشم:
    کرم ابریشم پس از آن که توی پیله رفت، بال درآورد، چشم و دست و پا پیدا می کند.
    تا کرم بود، نه دست و پایی داشت و نه بالی، غذای او هم برگ توت بود. مدتی در پیله فرو می رود، دیگر چشم می شود، چشم دیگری، گوش می شود گوش دیگری و دست پیدا می کند دست دیگری. مومن هم وقتی رفت در پیله خود و مدتی منزوی شد و مدتی در خود فرو رفت، چشم، چشم دیگری می شود،‏ گوش، گوش دیگری و دل،‏ دل دیگری و خوراک، ‏خوراک دیگری، آن وقت به پرواز در می آید.

    می خوام برم تو پیله.

    می خوام یه مدتی دیگه ادم قبلی نباشم.

    می خوام یه مدتی تو خودم باشم.

    می خوام برم تو پیله.

    دلم می خواد روزه سکوت بگیرم.

    دلم می خواد به همه چی بی اعتنا باشم.

    دلم می خواد اینقدر از دنیا بکنم که حتی مرگ عزیز ترین کسام هم به چشمم نیاد.

    می خوام مجنون بشم.

    می خوام هر کی بهم نگاه میکنه بگه دیوونه شده.

    می خوام هیچی برام مهم نباشه.

    می خوام برم تو پیله


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    سوال؟!
  • نویسنده : غریب غریبه:: 86/6/12:: 11:7 عصر
  • سوالی داشتم از خدمتتون:

    دل چی چیه؟!

    چرا من ندارم؟!

    دل شکستن یعنی چی؟!

    چرا دل من نمی شکنه؟!

    چه وقت هایی دل می شکنه؟

    یعنی میشه دل منم بشکنه؟

    راستی!

    می خواستم بپرسم: امید چه رنگیه؟!

    آرزو یعنی چی؟!

    چه جوری باید دعا کنم؟

    استغاثه چی شکلیه؟ آدمه؟ جونوره؟ چی چیه؟

    عاقبت به خیری یعنی چی؟

    ....؟!


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    داره حالم به هم میخوره!
  • نویسنده : غریب غریبه:: 86/6/3:: 1:47 عصر
  • دنیای مزخرفی که آدم هر چی خوبی کنه آخرش بده.

    دستت رو تا آرنج عسل کنی بزاری دهنشون بازم گاز می گیرن.

    حالم داره به هم میخوره از هر چی دید مثبت و خوش بین بودنه.

    چندشم می شه از هر چی گذشت و ایثار و فداکاریه.

    نفرت دارم از هر چی درک و احساس و قناعت و رعایته.

    حالم به هم می خوره از دنیا و زندگی دنیا و مردم دنیا.

     


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    ای خدا.................
  • نویسنده : غریب غریبه:: 86/6/1:: 10:54 صبح
  • یه بغضی لا مصب تو گلومه نه پایین می ره نه بالا میاد...

    دیگه هم واقعا گیر کردم نمی دونم باید چیکار کنم...

    نمی دونم

    به خدا نمی دونم

    نمی دونم دیگه


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    <      1   2   3   4   5      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    ---------------------------------------------------
     RSS 
    خانه
    ایمیل
    شناسنامه
    مدیریت وبلاگ
    کل بازدید : 10734
    بازدید امروز : 15
    بازدید دیروز : 3
    ............. بایگانی.............
    کنج خلوت خونه
    پاییز 1386
    تابستان 1386

    ..........حضور و غیاب ..........
    یــــاهـو
    ........... درباره خودم ..........
    درد دلهای یک غریب غریبه
    غریب غریبه

    .......... لوگوی خودم ........
    درد دلهای یک غریب غریبه
    .......لوگوی دوستان ........

    ............. اشتراک.............
     
    ............ طراح قالب...........