قد یه حیوان محترمی خسته و مریضم.
شنیدین می گن خر زخمی؟ کاملا در مورد من صدق می کنه.
به اندازه هر مهره ستون فقراتم یه جای کبود رو کمرم نقاشی شده!
چرا؟
دو روز پشت سر هم پشت رل بودم. دنبال کارهای اعتکاف. ایشا الله خدا قبول کنه. مگه این چیزا برامون بمونه. نه می تونم تکیه بدم،نه می تونم بخوابم، عینهو منار باید وسط هوا و زمین بشینم.
حالا بماند چند تا درد جدید دیگه ای که این چند روزه پیدا کردم. به قول همسرم، کشف کردم.
از بچه های واحدمون خجالت می کشم. از بس که کار می کنن. کار و که می کنن فقط بهم خبر می دن کار رو انجام دادیم. چون از وضعیت جسمیم خبر دارن از اول بهم نمی گن مبادا برم کمکشون.
خدا خیرشون بده. خیلی ماهن.
منم که عینهو جنازه... یه روز کار کنم یک ماه باید پاش بخوابم.
اخه خدا جون، قربونت برم این بنده هست که افریدی؟!نه به درد خودت می خوره نه به درد بنده هات. الکی هم بنده هات الکی الکی بهش دل خوش کردن.
الهی و لک الشکر